با سلام
مجمع فرهنگی رهپویان علوی شهرسریش آباد(استان کردستان) از سال 1382فعالیت های فرهنگی ومذهبی خود را در قالب برگزاری مراسمات ولادات وشهادت ائمه اطهار علیهم السلام ، برپایی ایستگاه های صلواتی در سطح شهر ودیگرفعالیتها شروع نمود. بحول و قوه الهی تا امروز توانسته رسالت خود را بنحو احسنت در شهر سریش اباد به انجام برساند.ودر ادامه امیدوار است با عنایت اهل بیت ودعای شما مریدان ائمه اطهار علیهم السلام تا جایی که توان دارد با افتخار در خدمت خادمین اهلبیت خدمتگزاری نماید.
انشاءالله که مورد رضای حضرت حق قرار بگیرد.التماس دعا
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
روز محشر که هیچکس جز حق بر دل و دین گواه و ناظر نیست مدّعی ام که مذهبم غیر از قالَ صادق و قالَ باقر نیست آنکه ترسیم «أَمرُکُم رُشد» و سخنانش «کلامُکُم نور» است
وای بر من که بستری شده و درشبستان درد رنجور است هر چه این زهر در تن آقا خویشتن را به زور جا می زد در حسینیّه ی دلش مولا عمّه را بیشتر صدا می زد « چه کشیدی تو عمه ی سادات از غم تشت های خون آلود روی تشتی زِ مجتبات جگر روی تشتی سر حسینت بود» دم آخر امام پنجم ما تا که از فرط ضعف شد بیحال عطش، آتش نشاند بر جگرش دل او رفت تا ته گودال ته گودال جدّ مظلومش با لب تشنه دست و پا می زد پسر فاطمه میان دو نهر جگرش آب را صدا می زد روضه برگشت مثل آن لحظه که تنش روی خاک ها افتاد یکنفر گفت از چه رو آقا با عبا رفت، بی عبا برگشت؟ عمه می گفت پای نعش علی مثل اینکه حسین محتضر است به گمانم تن علی اکبر به عبایش نیازمندتر است